نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نوشتاری درباره علی

 

 نمی خواهم مشابه همه مردم فقط به شما تسلیت بگویم و شما را به عزاداری دعوت کنم .

چون می دانم که این وبلاگ را برخی از دوستان که مسلمان هم نیستند می خوانند پس می خواهم مقداری به  ویژگی های حکومتی که علی ایجاد کرده بود بپردازم.

اجازه بدهید دراین مطلب علی را شخصی افلاکی به حساب نیاورم تا بتوانم درباره اش به راحتی صحبت کنم.

علی حاکم جامعه ای بود که آنقدر در شوق پیروزی لشکرکشی های به ایران و روم غرق شده و آنقدر مغرور شده بود که خود را سرور و سالار همه دنیا می‌دانست. علی حاکم جامعه عرب زمان ابوبکر نبود که مطیع باشند و در تب عدالت بسوزند.

 علی حاکم جامعه ای بود که ولید را دیده بود با قصرش در کوفه.علی در جامعه ای حکومت کرد که غنایم گنج های ساسانی مستشان کرده بود.

این مسلمانان دیگر آن پا برهنگانی نبودند که قوم و قبیله قریش تنها با زور بت هایشان بتواند آنها به خود مشغول دارد. علی کار سختی در پیش داشت. او پایه حکومتش را برعدالت استوار کرد و از همان ابتدا فریاد زد که " اموال بیت المال را حتی اگر کابین(مهریه)زنانتان کرده باشید پس خواهم گرفت"

حال او هست و دیگرانی که فکر می کنند این شعارها تبلیغاتی هستند در اول حکومتش که مردم را به خود جذب کند . به همین دلیل هم پسر عمویش و دوست دیرینش طلحه و زبیر به نزدش می آیند و از او انتظاری دارند که مگر فرماندارش باشند در استانی اما علی نمایندگانش را نه به سابقه اسلامشان و نه به نزدیکیشان به حاکمان قبلی انتخاب نمی کند بلکه فرماندارانش را براساس شناختش در این 25 سال سکوت که خود رازی است بس بزرگ می شناسد و برمی گزیند.

دوستانی که در این مدت دوری علی از حکومت به نوعی مورد غضب حاکمان بودند به جرم آنکه به عدالت داد می زدند و فریاد مظلومان می گرفتند.

اما این تنها یک مرحله بسیار ابتدایی است.

او خوب می داند که پول و ثروت و قدرت هر کسی را می تواند از راه به در کند به همین دلیل هم بسیار سرسختانه برفرماندارانش نظارت می کند به طوری که حتی از مهمانی یکیشان در خانه مردی ثروتمند اطلاع دارد و او را بازخواست می کند که چرا به خانه ای رفته و غذاهای آنچنانی خورده است در حالی که همسایه و مردمی  در نزدیکی او هستند گرسنه سربالش می گذارند؟

جالب است علی اینجا مرد ثروتمند را بازخواست نمی کند و تهمتی نسبت به او نمی زند که مثلا فلانی اموالش حرام است یا او چطور آدمی است؟ بلکه تنها از فرماندارش،‌نماینده اش و کلا همه کسش در شهر بصره می‌خواهد که تنها به فکر مردمش باشد به جای این که به فکر شکمش باشد.

این است که فرمانداری و حاکم شهری بودن اگر در زمان های گذشته باعث ارج و قرب می بود در زمان علی به زحمتی بس فراتر از توان آدمی بدل شد .

علی آنگاه که مالک اشتر، دوستش ،‌یارش وبالاخره سردار سپاهش را به مصر می فرستد هنوز نفرستاده در حکم فرمانداری که برایش نوشته آنقدر او را از انواع و اقسام چیزها برحذر می دارد که اگر من یا شما به جای مالک بودیم بی تردید بازمی گشتیم و عطای حاکم بودن در منطقه مصر را به لقایش می بخشیدیم.

گذشت آنقدر به مالک می گوید و تاکید می کند درباره مردم که " مالک آنطور رفتار نکنی که مردم از تو بترسند. کاری نکنی مردم پیش تو با ترس و لرز سخن بگویند."

علی آنقدر درباره حق مردم حساسیت به خرج می دهد که وقتی پیرمردی را مسلمان نبوده در گوشه ای درحال گدایی می بیند از یارانش می خواهد که حقوقی از محل بیت المال برای وی در نظربگیرند  و هنگامی که با این پرسش دوستانش مواجه می شود که او که مسلمان نیست پس چرا؟

می گوید: چرا زمانی که او جوان بود و کار می کرد این را نمی گفتید؟

یا زمانی که لشکریان معاویه به مرزها حمله می کنند و وسائل زینتی را از پیرزنی غیرمسلمان می گیرند و به زور می برند گریه می کند و می گوید :‌ وای برمن که در سرزمین هایی که من حاکم آنم چنین اتفاقی بیافتد.

 

جالبه که در تاریخ ما ایرانی ها دو نفر هستند که به عدالت معروف شدند و هر دو هم هنوز که هنوز است اسمشان بر تارک حافظه تاریخی این ملت می درخشد.یکی کورش کبیر است و دیگری علی

هر دو در تاریخ به عدالت مشهورند. کوروش که البته بحث هایی درباره منتسب بودنش به ذورالقرنین ذکر شده در قران هم مطرح است به خاطر عدالت معروفش و رفتار انسانیش آنقدر محبوب ملت های مغلوب قرار گرفت که یهودیان او را منجی خود خواندند

علی هم به نوعی به همین ترتیب است قصد مقایسه شخصیت و منش هیچ کدام را ندارم اما می خواستم اشاره کنم به  ای که کوروش وقتی کشوری را فتح کرد دستور داد به سربازانش که هیچ جایی نباید خراب شود. هیچ خانه ای نباید مورد تعرض قرار گیرد و هیچ دختری نباید مورد تجاوز واقع شود.

این ها را دقیقا در رفتار علی هم می بینیم هنگامی که خلیفه دوم مسلمین قبیله ای را که خالد سردارش دستگیر کرده و به مدینه آورده بود که آری آنها خمس و زکات نداده اند(یا چیزی شبیه به این) و داشتند برای دختر رئیس قبلیه صاحبی تعیین می کردند(با عرض معذرت از خانم هایی که این مطلب را می خوانند) علی پیدایش شد و به این غائله خاتمه داد  . رفتار مشابهی که علی با دیگرانی که مسلمان نبودند داشت و آنها را هم مورد لطف قرار می داد حتی در زمانی که حاکم و خلیفه شده بود،‌مشابهت های زیادی با کورش دارد که وقتی وارد جایی می شد دستور می داد مردم را در دینشان آزاد بگذارند.

جالب است که برخی از تاریخ نویسان این رفتار علی را در قبال ایرانیان باعث مسلمان شدن آنها و شیعه شدنشان می شمرند نه شمشیر سعد و قاص را!

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مینو دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ب.ظ

دلت حسابی پر بوده ها!!!
قشنگ نوشتی ارزیابی جالبیه نخواستم بگم قیاس کردی خوب و هم وزن تحلیلشون کردی

ممنون عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد