من حمید هستم
راستش را بخواید تاحالا چندین بار این بخش معرفی را عوض کردم شما بزارید به حساب این که آدم ها همیشه نباید همون آدم قبلی باشن چون اگه در جهت مثبت حرکت نکنن و عوض نشن درجا زدن .
اما حقیقت اینه که به جز این یه دلیل دیگه داره و اون هم این که همیشه با خودم فکر می کنم که چرا و چطور باید کار این وبلاگ را ادامه بدم!!!
امیدوارم شما کمکم کنید .
اما خودم.
درباره خودم باید بگم که رشته دانشگاهی من باستان شناسی است اما در حال حاضر خبرنگارم. به خاطر همین از شما می خواهم اگه گه گاه یه نیمچه خبرهایی را هم دیدید تعجب نکنید.
دغدغه اصلی من تو زندگی چیزی نیست جز خود زندگی و همه چیزهایی که می شه با اون ها زندگی کرد.
در آخر این که همه شما را تو این وبلاگ سهیم می دونم
بدون تردید این وبلاگ می تونه یه رسانه ای باشه برای این که صدای فرهنگمون را به گوش همه برسونیم.
امیدوارم همه موفق باشین
ادامه...
ای بابا بسه دیگه دلمون گرفت ! بردار این نماد تلخی خاطر و دل و ....
باران را نگاه کن! به جای تمام فرزاندان آدم می گرید تا زندگی از طراوتش زنده شود بغض آسمان به آن بزرگی نماد زندگی است و طراوت دل تنگ تو از چیست که چاره ندارد جز به آه ؟
به حرمت تو و این شعر قشنگی که نوشتی چشم بر می دارم
چه غم انگیز!!
حالا چرا خاطرت حزینه جوجو؟ چی شده مگه؟
نغمه غم انگیز داری؟
دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری
سلام . دل من هم خیلی وقتا می گیره . روزگار بد شده یا من ؟ خودم هم نمی دونم ؟؟؟؟
ای بابا بسه دیگه دلمون گرفت !
بردار این نماد تلخی خاطر و دل و ....
باران را نگاه کن! به جای تمام فرزاندان آدم می گرید
تا زندگی از طراوتش زنده شود
بغض آسمان به آن بزرگی نماد زندگی است و طراوت
دل تنگ تو از چیست که چاره ندارد جز به آه ؟
به حرمت تو و این شعر قشنگی که نوشتی چشم بر می دارم
کجایی عزیز ؟ بی خبری چقدر
در خدمتیم قربان
فاتحه ! خدا رحمتت کنه ! پسر خوبی بودی !
منظرش تکه ولی غلطه....