مقدمه
هیچگاه با خود فکر کرده ایم که انسان ها چرا مهاجرت می کنند؟
دولت ها چرا با هم می جنگند؟
چرا اینقدر اختلاف میان انسان ها وجود دارد؟
این موضوع در گذشته های دور نیز به همین منوال بوده که نمونه بارز آن را اکنون نیز می توان در کوچ عشایر، مهاجرت روستاییان به شهرها و مهاجرت مردم کشورهای فقیر به ثروتمند مشاهده کرد.
آن زمان تنها تفاوتی که وجود داشته در میزان جمعیت و نبود شهرهای بزرگ بوده است .
با این حال همواره زرق و برق شهری باعث مهاجرت یا هجوم افراد بیگانه به مناطق شهری بوده است. اکنون نیز به خوبی می توان این موضوع را در مناطق مورد اختلاف کشورها به خوبی مشاهده کرد. کشور هیچگاه در مورد افراد تحت سکونت در یک منطقه باهم نمی جنگند بلکه به خاطر زمین با هم به جنگ و خونریزی می پردازند.
زمینی که در گذشته تنها چراگاهی بوده برای دامهایشان و اکنون پر است از معادن و ثروت های فراوان.
در این نوشتار سعی خواهیم کرد که در چند فصل به موضوعاتی چون مهاجرت و آثار آن در جوامع گذشته و حال- اهمیت زمین در دیدگاه جوامع- اعتقاد های پیشینیان نسبت زمین و در نهایت نتیجه گیری در این زمینه بپردازیم.
سلام سال گذشته خاطرتون هست که در اعتراض به اقدام آمریکایی ها درپس ندادن الواح گلی ایرانیُیه موجی راه افتاد و متاسفانه خیلی هم زود فروکش کرد.
این را داشته باشین. حالا یکی از دوستان در وبلاگ خبری باستان شناس که آدرسش را در لینک ها می تونین ببینین در کاری بسیار شایسته اقدام به انتشار سند انتقال این الواح به آمریکا کرده اند. من به سهم خودم از ایشان خیلی متشکرم و با اجازشون می خواهم این سند را اینجا هم منتشر کنم.خواهش می کنم شما هم با دادن نظر و انتشار بیشتر اون بار دیگه اعتراض ملی خودتون را به گوش جهانیان برسونید.
مشخصات مرجع: اسناد هیات های باستانشناسی در ایران (1254 - 1345 ش) . - تهران : سازمان اسناد ملی ایران ، پژوهشکده اسناد ، 1380 . سند شماره 200
متن سند : 1) الواح گلی که دارای خط میخی است و تعداد آنها سیهزار است باید زودتر به آمریکا فرستاده شود که پاک نمایند و بپزند. اگر به این حال بماند فاسد و ضایع خواهد شد. دو سال هم وقت لازم است برای این که الواح را تمیز و آماده کنند. پس از آن مدت مدیدی مهلت می خواهد تا خطوط را که به زبان علامیت نوشته شده، کشف نمایند. انجام این منظور فقط در خارجه میسر است. تهیه لوازم کار در ایران و استخدام متخصصین مستلزم مخارج فوقالعاده و غیرعملی است. پرفسور انتظار دارد که بعد از اتمام کار سهمیه دولت ایران مطابق قانون حفریات به ایران فرستاده شود و باقی را برای موزههای آمریکا نگاه دارند. در این باب شرحی به وزارت معارف نوشته جواب صریح ندادهاند.
2) همچنین مقداری (تقریباً شش هزار عدد) آجر است که دارای نقوش الوان و اسباب زینت عمارات تخت جمشید بوده اینها را نیز مقتضی است به امریکا ببرند که مطابق اصول علمی موجبات بقای آن فراهم و سهمیه طرفین معین شود.
3) پرفسور از طول و تفصیل مراسم ورود اشیا و معطلی زیاد آلات و ادوات که طرف احتیاج او است از قبیل دواها و مواد شیمیایی و لوازم عکسبرداری و کاغذ نقاشی و ماشینهای یدکی و غیره در گمرک بوشهر شکایت دارد. مشاهده میشود که به واسطه تأخیر در ارسال این اجناس و باز کردن صندوقها و عدم مراقبت در بستن آنها از طرف گمرک زحمت و ضرر زیاد تولید میشود. تقاضا دارد دولت تسهیلات مخصوص در این مواقع قایل و دستور دهند لوازم کار او بلاتأخیر به دسترسش گذارده شود. 4) مطبوعاتی را که شیکاگو برای پرفسور فرستاده بودند یک سال در بوشهر نگاهداشته و بالاخره به آمریکا پس فرستادند، به او نرسید.
5) آقای پرفسور هرتسفلد از دارالعلم و موزه کایزر فریدریخ میوزیوم برلن اجازه مرخصی مجدد گرفته، حقوق خود را کمافیالسابق دریافت مینماید. برای اینکه مدد معاشی ضمیمه این مقرری شده باشد از طرف وزارت خارجه آلمان مقام و حقوق اَتاشهگی را از آقای هرتسفلد سلب نماید. از آنجا که پرفسور ( به قرار اظهار خودش ) وجهی از موسسه آمریکایی دریافت نمی کند و میل دارد آزادی و استقلال خود را حفظ نماید، انتظار دارد از طرف وزارت جلیله ایران در این بابت اشکال نشود.
6) آثار قصور داریوش در همدان پیدا شده در محله مالفروشها، مقتضی است قدغن شود در آن قسمت از شهر دیگر خانه نسازند.
7) در باب برداشتن عکس آثار تخت جمشید گفتگو خیلی شده، بالاخره با موافقت نظر وزارت معارف این طور قطع شد که سیاحان و مسافرین میتوانند برای منظور شخصی عکس بردارند. اما کسانی که مقصود تجارتی دارند یا اینکه قصدشان انتشار عکس در جراید است باید به مؤسسه امریکایی و به هیأت اعزامی مراجعه نمایند. عکسهای اعلی فراوان از آثار قدیم و جدید برداشته و موجود دارند.
تاریخ شمسی : 1313
خیلی ها از من می پرسن که این خطوط میخی که توتخت جمشید نوشته شدن را چطوری تونستن بخونن.
اینجا می خوام روند کشف رمز خط میخی و خطوط دیگه را به شما نشون بدم.
اگر چه سنگنوشتههای پادشاهی و الواح اقتصادی درباره هخامنشی برای بازسازی تاریخی آن دوران مهم است، اما اهمیت این سنگنوشتهها برای منطقه خاورمیانه از بعد دیگری نیز قابل بررسی است. به واقع بدون سنگنوشتههای داریوش و جانشینان وی در تخت جمشید و بیستون، کسی نمیداند که آیا باستان شناسان قادر بودند خط میخ با تاریخ سه هزار ساله اش را رمزگشایی کنند یا نه. به واقع در رمزگشایی از خطی میخی نخست سنگنوشتههای هخامنشی خوانده شدند.
تفاوت اصلی و مشکل عمده در سنگنوشتههای هخامنشی نسبت به سنگنوشتههای مصری در این بود که سنگنوشتههای مصری به غیر از خط هیروگلیف، متنی نیز به زبان یونانی وجود داشت که زبانی شناخته شده بود اما سنگنوشتههای هخامنشی به 3 زبان نوشته شدهاند که هر سه زبان و خط شناخته شده نبودند. کار رمزگشایی از این نوشتهها به حدی سخت بود که برای این کار گروهی از کارشناسان و متخصصان خط پس از نیم سده تلاش بی وقفه سرانجام توانستند خلاصهای از سنگنوشتهها را تهیه و ترجمه کنند. در بین این کارشناسان گروتفند Grotefend آلمانی کسی بود که با حدس و گمان توانست به نتیجه قطعی برسد. وی در مرحله اول حدس زد که خط اول در این سنگنوشتهها که علائم نوشتاری کمی نیز در آن به کار رفته است میبایستی زبانی ایرانی باشد. سپس با بررسی 2 سنگنوشته کوتاه مشکوفه از تخت جمشید وی متوجه شد که علایم مشابهی بر روی هر یک از این سنگنوشتهها وجود دارد. ازاینرو حدس زد که این علایم باید نام پادشاهان هخامنشی باشد و به این ترتیب توانست نام داریوش، خشایار و یشتاسپ و واژه پادشاه را از بین سایر کلمات جدا و شناسایی کند. این کشف اولیه برای شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار میرفت.
ازاینرو به نظر میرسید که شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار میرفت. ازاینرو به نظر میرسید که مرحله اصلی برای خواندن متون سنگنوشتهها طی شده است و سرانجام در طول چندین سال، سایر حروف نیز شناسایی شدند. ازاینرو شرایطی مشابه سنگنوشتههای مصری به وجود آمد زیرا یک زبان (پارسی باستان) شناسایی شده بود. اما نوشتههای عیلامی و بابلی سنگنوشتهها به حد کافی مشکل بودند زیرا در این زبانها علایم مهم بسیاری وجود داشت که برخی از این علایم به تنهایی ارزش معنایی متعددی داشتند. راولینسون Rawlinson در این امر تلاش بسیاری را انجام داد و به موفقیتهایی نیز دست یافت. وی ضمن تایید ارزش معنایی 15 حرف پارسی باستان، کار رمزگشایی از زبان بابلی را نیز آغاز کرد که بیش از 200 علامت دارد. در سال 1857، چهار نفر از دانشمندان به نامهای راولینسون، هینکس HINKS، اُپرت Oppert و تالبوت Talbot به صورت مجزا از هم ترجمههای مشابهی از یک متن بابلی را ارایه دادند. ازاینرو به نظر میرسد که از این خط و زبان نیز رمزگشایی شده است. سرانجام زبان عیلامی در سال 1890 رمزگشایی شد. در این سال وَیسباخ Weissbach نخستین دستور زبان آن را ارایه داد. با این همه متن عیلامی سنگنوشتهها در عصر هخامنشیان آنچنان سخت و مشکل است که امروزه تنها بخشهای کوچکی از آن قابل فهم میباشد