نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

سلام  

بی هیچ مقدمه ای روز خبرنگار بر قلم بر دستان بی مدعا مبارک

امیدوارم که همواره این قسم خداوند بر قلم باعث شود که بر بزرگی کار خویش ایمان داشته باشیم

 

 

 

ازدواج موقت مذهب و فرهنگ

 

سوسن شریعتی:

 

«فرهنگ ایرانی ازدواج موقت را بر نمی‌تابد» (عضو کمیسیون فرهنگی مجلس: )

 

«ازدواج موقت باید با جسارت ترویج شود. اکنون وقت آن رسیده که حوزه‌های علمیه به این امر اهتمام ورزند و به بررسی برخی حواشی که از اجرای این حکم خدا در جامعه ممکن است به وجود بیاید بپردازند».(وزیر کشور. شنبه 12خرداد 1386)

 

بحث و جدلی که اخیرا‌ حول و حوش ازدواج موقت به راه افتاده است، علاوه بر محاسن بسیار، این حسن را نیز دارد که مساله نظری و انتزاعی نسبت فرهنگ و مذهب را وجهی انضمامی و عینی می‌بخشد. این موضوع که اگرچه مذهب یکی از اساسی‌ترین عناصر شکل‌دهنده هر فرهنگی است اما نباید با آن یکی گرفته شود چه در غیر این صورت سنت‌ها مقدس پنداشته می‌شود یا بر عکس مذهب که جهانشمول است، مملو از شبهات و زنگارخواهد شد.

 

سوال اساسی همینجاست: اینبار کدام یک تقدم دارد؟ فرهنگ یا مذهب. وقتی می‌شنویم «فرهنگ ایرانی»، این«حکم خدا» (ازدواج موقت) را بر نمی‌تابد چند مساله شکل می‌گیرد:

 

الف- در برخی مواقع می‌توان به نام فرهنگ یک قوم، اجرای یک حکم خدایی را نادیده انگاشت. فرهنگ یک قوم، یعنی آنچه که دارد و آنچه که هست. فرهنگ ایرانی در موقعیت کنونی خود (آنچه که هست و دارد) این حکم را نمی‌پسندد و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس معتقد است باید به این فرهنگ احترام گذاشت و برعکس، توصیه وزیر کشور، این است که باید در این راستا فرهنگ‌سازی کرد تا در موقعیت فرهنگی کنونی تغییراتی ایجاد شود.

 

چه باید کرد؟ احترام گذاشت یا به وقت ضرور در برابر فرهنگ و افکار عمومی ایستاد. رفتار اولی محافظه‌کارانه است و توصیه دوم انقلابی و معطوف به تغییر. (هر دو موضع از سوی دو مقام روحانی اتخاذ شده است.)

 

ب- چرا فرهنگ ما ازدواج موقت را نمی‌پسندد؟ آنچه که در ازدواج موقت ناخوشایند است موقتی بودنش است یا ازدواج نامیدنش؟ احتمالا تناقضی است که میان این دو است‌. ازدواج – به جز وجه جنسی آن – مفهموم اخلاقی و حقوقی دارد. مفاهیمی چون وفاداری، تعهد متقابل، ایثار، تعلق و... دلالت بر وجه اخلاقی آن دارد و ارث و میراث، مشروعیت فرزند و... وجه حقوقی آن را مد نظر دارد و حال آنکه موقتی بودن، هم از منظر اخلاقی و هم حقوقی در فرهنگ ما محل تردید است.

 

 نه تعهد و تعلق و وفاداری‌ای به جا می‌ماند و نه آخر و عاقبتی به لحاظ حقوقی، آنچه می‌ماند لذت است و دم‌های غنیمت. دلایل دیگری نیز برای این نپسندیدن می‌توان برشمرد: حضور و وجود ارزش‌هایی چون دوشیزگی، حرامزادگی، تملک‌، ارزش‌گذاری مادی برای زن (مهریه و نفقه)، قوام بودن مردان بر زنان‌، موقعیت شکننده زنان (امکان سوء استفاده از این قانون توسط مردان با ازدواج‌های موقت در کنار ازدواج دائم) همه این موارد از قضا مفاهیمی‌اند که هم در ذیل فرهنگ می‌توانند تعریف شوند و هم در ذیل مذهب. یعنی چند همسری هم یک پدیده فرهنگی است و هم مجوز شرعی دارد.

 

 مساله دوشیزگی در همین راستا معنا می‌یابد. مهریه و نفقه و... همین ذات دوگانه، برخورد یا ایجاد تغییر در آنها را مشکل می‌سازد چه در مقام قدرت نشسته باشی و چه در موضع ارشاد خلق. اگر در ذیل فرهنگ فهمیده شوند می‌شود با آنها در افتاد و اگر در ذیل مذهب، در افتادن با آنها ناممکن است.

 

نمی‌شود فرهنگ عمومی را مذهبی نامید و واکنش آنها را نسبت به یک حکم شرعی غیر مذهبی. اصل ماجرا در همین‌جاست: جامعه ما به دلایل مذهبی( لااقل تا به حال گفته شده است که این قوانین منبع شرعی دارند) این حکم مذهبی را نمی‌پذیرد.

 

پ- فرهنگ جامعه ما مذهبی است و راه حل‌هایی که برای پرسش‌ها و بحران‌های خود پیدا می‌کند. آیا ازدواج موقت راه حل شرعی یک معضل است و یا صرفا‌ قانونمند کردن یک رفتار مستقر؟ یعنی راه‌حلی است برای از این به بعد و یا واکنشی است به قصد رسمیت دادن به واقعیتی موجود و عمومی. مشخص‌تر بگوییم: این واقعیت است که حکم شرعی را وادار کرده به دنبالش بدود تا مبادا از کنترلش خارج شود یا بر عکس این حکم شرعی است که می‌خواهد رفتارساز و واقعیت ساز باشد؟ آمار طلاق نشان می‌دهد که ازدواج‌های دائمی‌، بسیار موقتی‌تر از آن است که در آغاز امید می‌رود.

 

 تفاوتش شاید در این باشد که اولا‌ زوجین از همان اول با نیت موقتی بودن وصل نمی‌شوند – بر خلاف ازدواج موقت- و دوم اینکه بعد از طلاق قانون حق و حقوقی برای زن قائل است‌. اما باز هم واقعیت نشان می‌دهد که در بسیاری اوقات همان حق و حقوقی که قانون مدنی و شرعی برای زنان قائل است به هزار شکل قابل دور زدن است و دستان زنان خالی می‌ماند (جانم آزاد، مهرم حلال) مقصود اینکه هم از منظر اخلاقی مفاهیمی چون وفاداری‌، تعلق؛ ایثار و عشق و... دستخوش تغییراتی جدی شده و هم موقعیت حقوقی‌ای که ازدواج فراهم می‌کند چندان تعریف شده و هوس‌انگیز نیست‌.

 

 موقتی بودن ازدواج شاید تفاوت ماهیتی چندانی با ازدواج‌های دائم این روزگار نداشته باشد. در ثانی ازدواج موقت‌، پراتیک متداولی است حتی اگر به صدای بلند از آن سخن گفته نشود. در ثالث‌، در هم ریخته شدن نسبت‌های قدیم میان مذکر/مونث به خصوص در میان نسل جدید(که ظاهرا‌ ازدواج موقت بیشتر این قشر را در نظر دارد) از واقعیت جدیدی سخن دارد و آن عدم التزام است به شروطی که شرع تعیین کرده باشد.

 

 در نتیجه شاید بتوان گفت که طرح ازدواج موقت به قصد رفتارسازی نیست بلکه دویدن است به دنبال واقعیت، واقعیتی که بسیاری از ارزشهای فرهنگ سنتی را موقتی تلقی می‌کند از جمله ازدواج را. حتی اگر ازدواج دائم کند. با این وجود، می‌توان تصور کرد که بلند سخن گفتن از یک اتفاق پنهان و مشروعیت عرفی دادن به آن، می‌تواند خود رفتارساز هم باشد‌.

 

 به این معنا که با تعمیم یافتن ازدواج موقت‌، یک اتفاق فرهنگی دیگر هم بیفتد؛ «تغییر و تحول و ایجاد یک زلزله در کلیه مفاهیمی که تا به حال در فرهنگ ما، رنگ و بوی قدسی داشته است.»

 

 کانون خانواده، نسبت مذکر/مونث، تابویی به نام سکسوالیته و...علاوه بر این زلزله فرهنگی‌، بی‌تردید باید منتظر یک زلزله حقوقی هم بود؛ تعریف دوباره از موقعیت حقوقی زنان پس از پایان یافتن مدت صیغه، تعریف مجدد از مساله حضانت و تولیت کودکی که به دنبال ازدواج موقت به وجود می‌آید‌، تعریف مجدد از مهر و نفقه و... در غیر این صورت ما از منظر حقوقی و اخلاقی با سیستمی روبرو می‌شویم که در آن قوانین زیرآب یکدیگر را می‌زنند و همدیگر را خنثی می‌کنند.

 

 ازدواج موقت تفاوت ماهوی با آنچه که در غرب نامش هم زیستی آزاد مذکر-مونث(کن-کوبیناژ) است ندارد با این تفاوت که در آنجا تکلیفش را با یک سری ارزش‌های مسیحی همچون دوشیزگی، ابدی-ازلی تلقی کردن ازدواج(...تا اینکه مرگ شما را از یکدیگر جدا سازد) مقدس شمردن تک همسری و...روشن کرد تا بتواند از آزادی با هم بودن دفاع کند.

 

 فرانسواز ساگان در مورد انقلاب می 68 در اروپا و به خصوص فرانسه جمله معروفی دارد: «ما با انقلاب 68 و سر دادن شعار آزادی دوست داشتن‌، قصد داشتیم «تابو»یی به نام سکسوالیته را که در فرهنگ مسیحی اجتماع ما مسلط بود بشکنیم اما «اسطوره»ای به نام عشق را شکستیم».

 

 حال باید بپرسیم غرض از طرح ازدواج موقت اگر شکستن یک سری تابوهای فرهنگی باشد از جمله در هم ریختن نسبت مذکر/مونث و در عین حال ایجاد گشایشی در حوزه اجتماعی‌، لازمه آن دست بردن در کل سیستم حقوقی است و گرنه به جز شکستن اسطوره‌ای به نام خانواده که جوامع شرقی و مذهبی بدان مباهات می‌کنند سودی نخواهد داشت‌.

 

 برای این کار یا باید در کیفیت مذهبی بودنمان تجدید نظر کنیم یا در وضعیت فرهنگی‌مان. رسمیت یافتن ازدواج موقت می‌تواند منجر به یک انقلاب فرهنگی شود به شرط آنکه طراحان آن مسوولیت تبعات آن را بپذیرند: یک انقلاب مذهبی. آیا حاضرند؟

 

نگاه اول :

سه روز پیش یکی از داییم ها مرد

نگاه دوم:

یادم می آد یک زمانی مطلبی نوشته بودم درباره جهان پس از مرگ در ایران باستان

 

نگاه سوم:

زندگی خیلی عجیبه و تنها خوبی ها و بدی ها است که می مونه پس ای کاش اونقدر خوب بشم که تا ابد بمونم